عموروحانی-احمدرضا زارعی
حجاب
گلهای چادر من زردن و سرخ و آبی وقتی اونو میپوشم خانم میشم حسابی عروسکام همیشه میگن بهم تو بازی وقتی چادر میپوشی چقدر قشنگ و نازی میگن خوشا به حالت این همه گل باهاته راسته اگر بزرگ شی بهشت،زیر پاته |
ای سوره سوره دل نشان ای آیه آیه دل نشین
آخر به پایان می رسد دلتنگی پروانه ها
وقتی نمایان می شود خورشید از غار حرا
اقراء بسم ربك از جبريل مي آيد ندا
يعني بخوان با نام او آه اي رسول آخرين
آه اي رسول آخرين آه اي رسول آخرين
تنها تو هر آيينه را چشم تماشا مي دهي
هم ماه هم خورشيد را در مشت خود جا ميدهي
گلدان به گلدان باغ را شوقي شكوفا ميدهي
با نام تو رنگين كمان پل ميزند روي زمين (3)
احمد محمد مصطفی محمود ابوالقاسم امین
ای سوره سوره دلنشان ای آیه آیه دلنشین
با لهجه ي باران خدا با تو تكلم مي كند
دريا به دريا دل به دل دنيا تلاتم ميكند
خود را تمام آسمان در چشم تو گم ميكند
اي سر به زير سر بلند اي با ملائك هم نشين(2)
لحن خدا حس ميشود از هر كلام روشنت
يك آسمان گل ميكند با هر سلام روشنت
گل ها معطر مي شوند از عطر نام روشنت
نام تو مهر جاودان نام تو صبح راستين
نام تو صبح راستين نام تو صبح راستين
احمد محمد مصطفی محمود ابوالقاسم امین
ای سوره سوره دلنشان ای آیه آیه دلنشین
============
«من معلّم هستم»
هرشب از آينه ها میپرسم:
به کدامين شيوه؟
وسعت ِ يادِ خدا را
بکشانم به کلاس؟
بچه ها را ببرم تا لب ِ درياچه یِ عشق؟
غرق ِ دریایِ تفکّر بکنم؟
با تبسّم يا اخم؟
«من معلّم هستم»
نيمکتها نفس ِ گرم ِ قدمهایِ مرا میفهمند
بالهایِ قلم و تخته سياه
رمز ِ پرواز ِ مرا میدانند
سيب ها دست ِ مرا میخوانند...
«من معلّم هستم»
درد ِ فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مال ِ من است.
روز باباها مبارك
قصه تولد امام زمان علیه السلام
بچه ها قصه امام يازدهم ، امام حسن عسگري يادتون هست ؟
مربي: من امروز مي خواهم قصه امام دوازدهم كه اسمش مهدي هست را براتون تعريف كنم.
بچه ها ،مادر امام مهدي ، نرجس خانم هستند ايشان وقتي كه مي خواستند مهدي را به دنيا بياورند ، عمه حكيمه خاتون آمدند به نرجس خانم كمك كردند و ني ني كوچولوي خوشكل و زيباي قصه ما به نام مهدي علیه السلام به دنيا آمدند ، عمه جون ايشون را داخل پارچه اي سفيد و نرم گذاشتند ، و ايشون رو بردند پيش باباش ، يعني امام حسن عسگري علیه السلام ، باباش خدا را شكر كرد و بعد در گوش مهدي ، اذان و اقامه گفتند و بعد اسمش را مهدي صدا كرد ، يك روز نرجس خانم يك پرنده خيلي خوشكل و زيبا كه بالهاي نرم و سفيدي داشت و بوي خيلي خوبي مي داد را ديدند ، خيلي تعجب كردند چون تا حالا چنين پرنده اي نديده بودند . رفتند كه به پدر مهدي ، يعني امام حسن عسگري خبر بدهند كه تعداد پرنده ها زيادتر مي شد ، يكي از پرندها كه خوشكل تر از همه بود مهدي كوچولو را برداشت و از آنجا رفتند . مامان مهدي داشت گريه مي كرد كه امام حسن آمدند و گفتند : چي شده ؟
نرجس خانم گفتند كه پرنده ها مهدي را با خودشان بردند . امام حسن لبخند مي زدند و گفتند كه آنها فرشته بودند كه مهدي را با خودشان بردند .
نرجس خانم باز گريه مي كردند و مي گفتند كه مهدي گرسنه مي شود ، غذا مي خواهد . امام حسن گفتند كه آنها مواظب مهدي هستند ، تازه چند وقت ديگر او را به پيش ما مي آورند .
بچه ها همين طور هم شد ، چند وقت ديگر فرشته ها او را آوردند ، اما دوستان شيطان كه نمي خواستند ما امام داشته باشيم تا مواظب ما باشد ، امام زمان را اذيت مي كردند ، براي همين خدا امام زمان را قایم کرد تا دست دشمناش بهش نرسه. بچه ها بعد از سال ها ، هنوز هم كه هنوزه ، امام مهدي غایب هستند و ما منتطريم تا ايشون برگردند .
بچه ها اگر امام زمان بيايند همه جا پر از خوبي مي شود ، ما هر چيز خوبي كه دوست داريم داشته باشيم مي توانيم داشته باشيم ، بدي ها از بين مي روند ، ديگر اتفاق بدي براي ما نمي افته و …
بچه ها ، فرشته ها هر هفته پيامها و كارهاي ما را به اطلاع امام زمان مي رسانند اگر ما كار خوب انجام داده باشيم امام زمان خوشحال مي شوند ولي اگر كار بدي انجام داده باشيم امام زمان ناراحت مي شوند و غصه مي خورند .
بچه ها براي اينكه امام زمان بيايند ما بايد كار هاي خوب انجام بدهيم ، حرفهاي خوب بزنيم و …
و هميشه براي آمدن امام زمان دعا كنيم . براي همين هميشه بعد از صلوات بر پيامبر و خانواده اش براي آمدن امام زمان دعا مي كنيم و مي گوئيم
و عجل فرجهم
خداجون امام زمان ما را زودتر برسان
الهی آمین
خوب بچه ها حالا باهم دیگه دعای امام زمان رو میخونیم:
یک دو سه
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن ...
منبع:نسیم
شعرهای سلام برای شروع کلاس
سلام سلام به كفشدوزك
با نقطه هاي كوچك
سلام چقدر قشنگه
آي بچه هاي كوچك
—————–
سلام گلهاي خندون با دندون و بي دندون
سلام به هر پرنده كه توي باغ مي خنده
—————
سلام به دشت و دريا سلام به كوه و صحرا
سلام به روي ماه بچه هاي با صفا
———–
سلام سلام بچهها چطوره حال شما
باشید همیشه خندان چون گلهای گلستان
————-
سلام به روی ماهتون به گرمی نگاهتون
به قلب پاک و صافتون به موهای سیاهتون
—————-
سلام سلام بچهها گلهای سرخ و زیبا
سلام سلام بچهها عزیزای مثل ماه
—————
سلام به هر ستاره به ابر پاره پاره
به دانه ای که از خاک درآمده،دوباره
———–
سلام چه خوب و زيباست غنچه روي لبهاست
به هر كي مي رسيم ما كلام اول ماست
————-
سلام مثل بـهاره گـل وشـکـوفـه داره
بوی قشنگ دوستی هـمـراه خودمـیـاره
وقتی سلام میکنی شاپـرکا می خندن
بالهاشونو بـرامـون وامیکنن می بندن
گوش بده باز می خونن پــر نــده هــای زیـبــا
با چه چه وبا جیک جیک سلام میدن به گلها
————–
سلام به جنگل سبز به آسمان آبی
به غنچه های خندان به روز آفتابی
—————–
شـروع هر کــار خــوب بــا نــام و یـاد خـداســت
همـــان خــدای زیـــبا که داد به ما این کــلاس
بارون مــیاد ریـز ریـز تـو دشـت پــاک و تــمیز
ســلام من به شــما شــکوفــه های عــزیـز
غنـچه های قشـنگم بــچــه هـای زرنگـــــم
امیدوارم خوب باشید همیشه محبوب باشید
بازی کــنید بخـــندید در روی غــــــــم ببندید
منبع:نسیم